۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

امام حسن مجتبی علیه السلام در شعر شاعران کهن – بخش دوم

امام حسن مجتبی علیه السلام در شعر شاعران کهن – بخش دوم

یکی از نشانه های غربت و مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام در شعر و ادب فارسی همین است که اکثر شاعران متقدم - حتی شاعرانی که اشعار یا ابیاتی در مدح دیگر ائمه علیهم السلام دارند - به اندازۀ یک بیت هم به این امام همام اشاره نداشته اند.

امیدم به دستان پر مهرتان..

امیدم به دستان پر مهرتان..

شاعر نشست قافیه ها را جدا که کرد در سیل اشک زاویه ها را سوا که کرد در بین آیه های خدا خوب سجده کرد و بیت بیت دیگر خود را رها که کرد بر دامن مطهر او چنگ می کشید ذکر کریم آل عبا را که می شنید می گفت دست خالی من را […]

«ذاکر»

«ذاکر»

با غم عشق تو تا يار، دل زار من است  بهتر از خلدبرين، گوشه بيت الحزن است‏ نه غم حور و نه انديشه جنت دارم  از زماني که مرا بر سر کويت وطن است‏ قصه‏ي عشق من و حسن تو اي مايه‏ي ناز  نقل هر مجلس و زينت ده هر انجمن است‏ بعد از اين […]

نام نيکويش، حسن، خلقش حسن، خويش حسن

نام نيکويش، حسن، خلقش حسن، خويش حسن

ماه ما در نيمه ماه خدا پيدا شده  بنگرش ماه خدا روشن ز ماه ما شده گشته در اين ماه يک ماه مبارک تابناک  زين سبب ماه مبارک ماه بي همتا شده آفتاب و ماه از نور جمالش مستنير  قامت چرخ از قيام قامت او تا شده روح و ريحان محمد سرو بستان علي  زينت […]

مجتبي لؤلؤ پاک مرج البحرين است

مجتبي لؤلؤ پاک مرج البحرين است

رمضان آمد و دارم خبري بهتر از اين  مژده اي ديگر و لطف دگري بهتر از اين گر چه باشد سپر آتش دوزخ صومش  ليک با اينهمه دارد سپري بهتر از اين شب قدر رمضان اگر چه بسي پر قدر است  دارد اين ماه وليکن سحري بهتر از اين

اي رمضان از تو شرف يافته

اي رمضان از تو شرف يافته

اي علوي ذات و خدائي صفات  صدر نشين همه کائنات سيد و سالار شباب بهشت  دست قضا و قلم سرنوشت زاده طوبي و بهشت برين  نور خدا در ظلمات زمين نور دل و ديده ختمي ماب  سايه يي از پرتو تو آفتاب

تو عين فاتحه اي، بلکه سر بسمله اي

تو عين فاتحه اي، بلکه سر بسمله اي

صبا ز لطف چو عنقا برو بقله قاف  که آشيانه قدس است و شرفه اشراف چو خضر در ظلمات غيوب زن قدمي  که کوي عين حياتست و منبع الطاف بطوف کعبه روحانيان به بند احرام  که مستجار نفوس است و للعقول مطاف بطرف قبله اهل قبول کن اقبال  بگير کام ز تقبيل خاک آن اطراف