۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » پاسخ به شبهات درباره امام مجتبی(ع)
  • شناسه : 285
  • 01 سپتامبر 2010 - 14:20
  • ارسال توسط :
نصوص امامت

نصوص امامت

او امام است و اين امامت مبتني بر نصوصي است که ذکر و گردآوري همه آنها کتابي جداگانه را مي‏طلبد. آنچه با رعايت اختصار درباره دلايل امامت او مي‏توان گفت عبارتند از: – متن سخن پيامبر که فرمود الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا [۱] . – متن وصايت علي عليه‏السلام درباره او – […]

او امام است و اين امامت مبتني بر نصوصي است که ذکر و گردآوري همه آنها کتابي جداگانه را مي‏طلبد. آنچه با رعايت اختصار درباره دلايل امامت او مي‏توان گفت عبارتند از:
– متن سخن پيامبر که فرمود الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا [۱] .
– متن وصايت علي عليه‏السلام درباره او
– دعوي خود که فردي صادق و مصدق است و گفت پدرم خلافت را به من سپرد [۲] .
– سخن ابن‏عباس که حبرالامه و از صحابه راستين رسول صلي الله عليه و آله است که او را وصي علي معرفي کرد.

– عهدنامه رسول اله که علي از آن ياد کرده است و الله لقد عهد الينا رسول اله صلي الله عليه و آله ان هذا الامر يملکه اثني عشر اماما من ولد علي و فاطمه الامامنا الا مسموم او مقتول [۳] .
– اعلام رأي مهاجر و انصار حاضر در کوفه که به خلافت و امامت او شهادت داده‏اند
– اتفاق علما و اجتهاد همگان از فريقين
– قبول معاويه اصل خلافت و حقانيت حسن را در تدوين صلحنامه
– حديث نقل شده از پيامبر صلي الله عليه و آله توسط عبداله بن جعفر طيار در بحث او با معاويه که گفت از پيامبر شنيدم که فرمود:
انا اولي بالمومنين من انفهسم، ثم اخي علي ابن ابيطالب اولي بالمومنين من انفسهم فاذاستشهد علي عليه‏السلام، فالحسن بن علي اولي بالمومنين من انفسهم، ثم اخيه الحسين… تا دوازده امام را شمرد. عبداله بن عباس، عمرو بن ابي‏سلمه و اسامه بن زيد که حاضر بودند شهادت دادند [۴] .
و بالاخره مردم به اتکاي همين اسناد و دعوات به حسن عليه‏السلام رأي دادند و سرخورده بودن از فريب عمروعاص در واقعه حکميت و ننگ داشتن زندگي در زير بار فرمان معاويه هم بر اين مسأله دامن زده بود [۵]  و اسناد ديگري هم در اين زمينه وجود دارد [۶] .

 پی نوشت ها
[۱] کشف الغمه اربلي ج ۲ ص ۱۵۹٫
[۲] فتوج ابن اعثم ج ۴ ص ۱۵۱٫
[۳] بحار ج ۴۶ – ص ۱۳۸٫
[۴] خصال صدوق ص ۴۷۷٫
[۵] مروج الذهب ج ۲ ص ۴۳۲٫
[۶] الاتصاف في النص علي الائمة الانثي عشر – سيد هاشم بحراني.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.