۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » علی علیه السلام و پاسخ به شبهات
  • شناسه : 234
  • 04 آگوست 2010 - 20:47
  • ارسال توسط :
دلایل ایمان جناب ابوطالب

دلایل ایمان جناب ابوطالب

طرز تفكر و عقيده هر شخص را از سه راه ياد شده در زير مى‏توان به دست آورد:۱- بررسى آثار علمى و ادبى كه از او به يادگار مانده است.۲- طرز رفتار و كردار او در ميان جامعه.۳- عقيده دوست و نزديكان بى‏غرض او در حق وى. ما مى‏توانيم عقيده و ايمان ابوطالب را از […]

طرز تفكر و عقيده هر شخص را از سه راه ياد شده در زير مى‏توان به دست آورد:۱- بررسى آثار علمى و ادبى كه از او به يادگار مانده است.۲- طرز رفتار و كردار او در ميان جامعه.۳- عقيده دوست و نزديكان بى‏غرض او در حق وى. ما مى‏توانيم عقيده و ايمان ابوطالب را از سه راه ياد شده اثبات كنيم.اشعار و سرودهاى وى، كاملا گواهى بر ايمان و اخلاص او مى‏دهد. همچنين، خدمات ارزشمند او در ده سال آخر عمر خود، گواهى محكمى بر ايمان فوق العاده او است. عقيده نزديكان بى‏غرض وى نيز اين است كه او يك فرد مسلمان و با ايمان بوده است و هرگز كسى از دوستان و اقوام او در حق وى جز تصديق اخلاص و ايمان او چيزى نگفته است. اينك موضوع را از سه طريق ياد شده مورد بررسى قرار مى‏دهيم:

 

 

ذخائر علمى و ادبى ابوطالب
ما از ميان قصائد طولانى وى، قطعاتى چند انتخاب نموده و براى روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نيز مى‏نگاريم:

ليعلم خيار الناس ان محمدا نبى كموسى و المسيح بن مريم اتانا بهدى مثل ما اتيابه فكل بامره الله يهدي و يعصم(۱)

«اشخاص شريف و فهميده بدانند كه، محمد بسان موسى و مسيح پيامبر است; همان نور آسمانى را كه آن دو نفر در اختيار داشتند او نيز دارد. و تمام پيامبران به فرمان خداوند مردم را راهنمائى و از گناه باز مى‏دارند.»

تمنيتم ان تقتلوه و انما امانيكم هذى كاحلام نائم نبي اتاه الوحى من عند ربه و من قال لا بقرع بها سن نادم(۲)

«سران قريش! تصور كرده‏ايد كه مى‏توانيد بر او دست‏بيابيد در صورتى كه: آرزوئى را در سر مى‏پرورانيد; كه كمتر از خوابهاى آشفته نيست! او پيامبر است، وحى از ناحيه خدا بر او نازل مى‏گردد و كسى كه بگويد نه; انگشت پشيمانى به دندان خواهد گرفت.

الم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا كموسى خط فى اول الكتب و ان عليه في العباد محبة ولا حيف فيمن خصه الله بالحب(۳)

«قريش! آيا نمى‏دانيد كه ما او (محمد) را مانند موسى پيامبر يافته‏ايم و نام و نشان او در كتابهاى آسمانى قيد گرديده است، و بندگان خدا محبت مخصوصى به وى دارند، و نبايد درباره كسى كه خدا محبت او را در دلهايى به وديعت گذارده ستم كرد.»

والله لن يصلوا اليك بجمعهم حتى اوسد في التراب دفينا فاصدع بامرك ما عليك غضاضة و ابشر بذلك و قرمنك عيونا و دعوتنى و علمت انك ناصحى و لقد دعوت و كنت ثم امينا و لقد علمت ان دين محمد(ص) من خير اديان البرية دنيا(۴)

«برادرزاده‏ام! هرگز قريش به تو دست نخواهند يافت و تا آن روزى كه لحد را بستر كنم، و در ميان خاك بخوابم; دست از يارى تو بر نخواهم داشت، به آنچه مامورى آشكار كن، از هيچ مترس و بشارت ده و چشمانى را روشن ساز. مرا به آئين خود خواندى و مى‏دانم تو پندده من هستى و در دعوت خود امين و درستكارى، حقا كه كيش «محمد» از بهترين آئينهاست.»

اوتؤمنوا بكتاب منزل عجب على نبى كموسى او كذى النون

«يا اينكه ايمان به قرآن سراپا شگفتى بياوريد كه بر پيامبر مانند موسى و يونس نازل گرديده است.»(۵)

هر يك از اين قطعات، قسمت كوچكى از قصائد منفصل و سراپا نغز ابوطالب است، كه ما به عنوان گواه، برجسته‏هاى آنها را، كه صريحا ايمان او را به كيش برادرزاده‏اش مى‏رساند انتخاب نموديم.

خلاصه سخن:
هر يك از اين اشعار در اثبات ايمان و اخلاص گوينده آنها كافى است و اگر گوينده اين ابيات يك فرد خارج از محيط اغراض و تعصبات بود، همگى بالاتفاق به ايمان و اسلام سراينده آن حكم مى‏كرديم. ولى از آنجا كه سازنده آنها «ابوطالب‏» است، و دستگاه تبليغاتى سازمانهاى سياسى اموى و عباسى پيوسته بر ضد آل ابوطالب كار مى‏كرد; از اين نظر گروهى نخواسته‏اند يك چنين فضيلت و مزيتى را براى ابوطالب اثبات كنند.

از طرفى وى، پدر على است كه دستگاههاى تبليغى خلفاء بر ضد او پيوسته تبليغ مى‏كردند; زيرا اسلام و ايمان پدر وى، فضيلت‏بارزى درباره او حساب مى‏شد. در حالى كه كفر و شرك پدران خلفاء، موجب كسر شان آنها بود.

به هر حال، عليرغم تمام اين سروده‏ها و گفتارها و كردارهاى صادقانه; گروهى به تكفير وى برخاسته; حتى به آن اكتفا نكرده و ادعا كرده‏اند كه آياتى درباره ابوطالب كه حاوى از كفر او است، نازل شده است.

راه دوم براى اثبات ايمان او

راه دوم، طرز رفتار او با پيامبر، و نحوه فداكارى و دفاع او از ساحت اقدس پيامبر است و هر كدام از آن خدمات مى‏تواند، آينه فكر و روشنگر روحيات او باشد، زيرا:

ابوطالب شخصيتى است كه، راضى نشد برادرزاده او دلشكسته شود، و عليرغم تمام موانع و نبود امكانات زحمت‏بردن او را به شام همراه خود، پذيرفت.

پايه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن پايه است كه او را همراه خود به مصلى برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبيد.

وى در راه حفظ پيامبر از پاى ننشست و سه سال دربدرى و زندگى در شكاف كوه و اعماق دره را، بر رياست و سيادت مكه، ترجيح داد; تا آنجا كه اين آوارگى سه ساله، او را فرسوده ساخت و مزاج خود را از دست داد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادى كه به خانه و زندگى برگشت‏بدرود زندگى گفت.

ايمان او به رسول خدا به قدرى قرص و محكم بود، كه راضى بود تمام فرزندان گرامى وى كشته شوند ولى او زنده بماند. على را در رختخواب وى مى‏خوابانيد، تا اگر سوء قصدى در كار باشد به وى اصابت نكند. بالاتر از آن، روزى حاضر شد، تمام سران قريش به عنوان انتقام كشته شوند، و طبعا تمام قبيله بنى‏هاشم نيز كشته مى‏شدند.

وصيت ابوطالب هنگام مرگ
وى هنگام مرگ به فرزندان خود چنين گفت: من «محمد» را به شما توصيه مى‏كنم. زيرا او امين قريش و راستگوى عرب، و حائز تمام كمالات است. آئينى آورده كه دلها بدان ايمان آورده، اما زبانها از ترس شماتت‏به انكار آن برخاسته است. من اكنون مى‏بينم كه افتادگان و ضعيفان عرب، به حمايت از او برخاسته، و به او ايمان آورده‏اند; و محمد به كمك آنها بر شكستن صفوف قريش قيام نموده است. سران قريش را خوار، خانه‏هاى آنان را ويران، و بى‏پناهان آنها را قوى و نيرومند و مصدر كار نموده است. سپس گفتار خود را با جمله‏هاى زير پايان داد: اى خويشاوندان من، از دوستان و حاميان حزب او (اسلام) گرديد. هر كسى پيروى او را نمايد; سعادتمند مى‏گردد هرگاه اجل مرا مهلت مى‏داد، من از او حوادث و مكاره روزگار را دفع مى‏نمودم.(۶)

ما شك نداريم كه وى در اين آروز راستگو بوده; زيرا خدمات و جانفشانيهاى ده ساله او گواه صدق گفتار او است. چنانكه گواه صدق، وعده‏ايست كه وى در آغاز بعثت‏به محمد«ص‏» داد; زيرا روزى كه پيامبر«ص‏»، تمام اعمام و خويشاوندان خود را دور خود جمع كرد و آيين اسلام را به آنها معروض داشت، ابوطالب به او گفت: برادرزاده‏ام قيام كن، تو والا مقامى، حزب تو از گراميترين حزبهاست، تو فرزند مرد بزرگى هستى، هرگاه زبانى تو را آزار دهد، زبانهاى تيزى به دفاع تو برخيزد و شمشيرهاى برنده‏اى آنها را مى‏ربايد. به خدا سوگند، اعراب، مانند خضوع كودك نسبت‏به مادرش، در پيشگاه تو خاضع خواهند شد.(۷)

آخرين راه

خوبست ايمان و اخلاص ابوطالب را از نزديكان بى غرض او بپرسيم. زيرا اهل خانه به درون خانه و آنچه در آن مى‏گذرد داناترند.(۸)

۱- وقتى على خبر مرگ ابوطالب را به پيامبر داد; وى سخت گريست و به على دستور غسل و كفن و دفن را صادر نمود، و از خدا براى او طلب مغفرت نمود.(۹)

۲- در محضر امام چهارم سخن از ايمان ابوطالب به ميان آمد. وى فرمود: در شگفتم كه چرا مردم در اخلاص او ترديد دارند; در صورتى كه،هيچ زن مسلمانى نبايد بعد از گزينش اسلام در حباله شوهر كافر خود بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانى است كه خيلى جلوتر به پيامبر ايمان آورد و همين زن مسلمان در نكاح ابوطالب بود تا روزى كه وى رخ در نقاب خاك كشيد.

۳- امام باقر مى‏فرمايد: ايمان ابوطالب بر ايمان بسيارى از مردم ترجيح دارد و اميرالمؤمنان دستور مى‏داد از طرف وى حج‏بجا آورند.(۱۰)

پى‏نوشتها:

(۱)«مجمع البيان‏» ج ۷/۳۷ و «الحجة‏» ۵۷ و «مستدرك حاكم‏» ج ۲/۶۲۳٫

(۲)«ديوان ابوطالب‏» ۳۲ و «سيره ابن هشام‏» ج ۱/۳۷۳٫

(۳)«ديوان ابوطالب‏» ۳۲ و «سيره ابن هشام‏» ج ۱/۳۷۳٫

(۴)«تاريخ ابن كثير» ج ۲ / ۴۲٫

(۵)«ابن ابى الحديد» ج ۱۴ / ۷۴; «ديوان ابوطالب‏» ۱۷۳٫

(۶)كونوا له ولاة و لحزبه حماة، والله لا يسلك احد سبيله الا رشد و لا ياخذ رشد و لا ياخذ احد بهداه الا سعد، و لوكان لنفسى مدة و فى احلى تاخير لكففت عنه الهزاهز، و لدافعت عنه الدوافع: «سيره حلبى‏» ج ۱ / ۳۹۰ «تاريخ الخميس‏» ج ۱/ ۳۳۹٫

(۷)اخرج ابن اخى فانك الرفيع كعبا، و المنيع حزبا و الا على ابا، و الله لا يسلقك لسان الاسلقته السن حداد، و اجتذبه سيوف حداد، و الله لتذلن لك العرب ذل البهم لحاضنها – «الطرائف‏»، تاليف سيد ابن طاووس / ۸۵، نقال از كتاب «غايت السؤل فى مناقب آل رسول‏»، نگارش ابراهيم بن على دينورى.

(۸)اهل البيت ادرى بما البيت.

(۹)«شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۴ / ۷۶٫

(۱۰)«شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۴ / ۶۸٫

فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام ص ۱۶۲

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.