ادامه جنگ جز از بین رفتن جبهه حق و مهیا شدن میدان برایجبهه باطل نتیجه دیگری نداشت . زیرا اگر حضرت به شهادت میرسید، راه برای معاویه باز میشد و او میتوانستبه هدف شوم خود درنابود ساختن اصول و مبانی اسلام دستیازد و از آنجا که ویخواستار صلح بود و میخواستخود را به عنوان یک […]
ادامه جنگ جز از بین رفتن جبهه حق و مهیا شدن میدان برایجبهه باطل نتیجه دیگری نداشت . زیرا اگر حضرت به شهادت میرسید، راه برای معاویه باز میشد و او میتوانستبه هدف شوم خود درنابود ساختن اصول و مبانی اسلام دستیازد و از آنجا که ویخواستار صلح بود و میخواستخود را به عنوان یک چهره صلح طلبمعرفی و مسئولیت ادامه جنگ و خونریزی را متوجه حضرت کند و درنهایت افکار عمومی را به نفع خود و به ضرر امام محتبی (ع)ساماندهیکند . دیگر ادامه جنگ و کشته شدن نمیتوانست چهره یکجهاد مقدس و شهادت در راه خدا پیدا کند . بدین جهت امام حسن (ع)که خود قهرمان میدان جنگ بود و شهادت را برای خود سعادتیبزرگ میدانست ناچار شد که دست از قبضه شمشیر برداشته «صلحتحمیلی» را بپذیرد . اضافه بر اینکه لازم بود به معاویه کهچهره ملی پیدا کرده بود ، فرصتی داده شود تا به صورت حاکم بدونرقیب شروع به کار کند تا نقاب از چهره پرفریب او گرفته شود ومسلمانان بدانند چه دشمن خطرناکی سنگ حمایت از اسلام را به سینهمیزند .
در اینجا خطر روم ، این دشمن خارجی که همواره کیان جامعهاسلامی را هدف قرار داده بود و برای براندازی حکومت اسلامی لحظهشماری میکرد نباید از نظر دور داشته باشیم . روم ، این دشمندیرینه مسلمانان که جنگهای موته و تبوک در زمان پیامبر اکرم (ص) به جهت رو در رویی و درگیری مسلمانان با روم به وقوعپیوستند و پیامبر (ص) قبل از رحلتخود لشکری به فرماندهی «اسامه» برای مقابله با روم آماده و بسیج میفرماید و اینحکایت از آن دارد که این خطر برای جامعه اسلامی یک خطرجدی محسوبمیشود . همچنین محققان در مورد علل سکوت حضرت علی (ع) دربرابر جریان سقیفه به موضوع خطر روم اشاره میکنند و آن را یکیاز علل این سکوت میشمارند . اما انگیزه معاویه در پافشاری نسبتبه صلح علاوه برآنچه گفته شد ، این بود که از موقعیت معنوی حضرتبیمناک و از نتیجه جنگ واهمه داشت و هدف او دستیابی به حکومت وفرمانروایی بود . او خود از این هدفش چنین پرده برمیدارد : «فقال : انی والله ما قاتلتکم . . . و انما قاتلتکملا تامر علیکم . . .»
پس از تصمیم بر صلح ، متن صلح نامه تنظیم شد و به امضای هردوطرف رسید که مواد آن بدین قرار است :
۱- حکومتبه معاویه واگذار میشود به شرط آنکه به کتاب خدا وسنت پیامبر (ص) و سیره خلفای شایسته عمل کند .
۲- پس از معاویه حکومت متعلق به امام حسن (ع) و بعد از اوبه امام حسین (ع) میباشد . و معاویه حق ندارد کسی را بهجانشینی خود انتخاب کند .
۳- معاویه باید ناسزاگویی به امیرالمومنین (ع) را ترک و آنحضرت را جز به نیکی یاد نکند .
۴- بیت المال (که به نقل ابن اثیر پنج میلیون موجودی داشت) تسلیم حکومت نمیشود .
۵- مردم در هرکجا باید در امن و امان باشند . . . کسی ازشیعیان مورد آزار قرارنگیرد .»
در مورد بند چهارم و موجودی بیت المال ، نقدی از سوی برخینویسندگان مطرح شده است که باتوجه به سیره حضرت علی (ع) کههرهفته بیت المال را تقسیم میفرمود و امام حسن (ع) هم سهمافراد را زیاد نموده چگونه در شرایط جنگی این مقدار ذخیره دربیت المال وجود داشته است ؟
ولی این نقد از آن جهت ناصواب است که هیچ حاکمی بیت المال راخالی نمیگذارد بلکه مقداری از اموال (به اصطلاح شارژ انبار)همیشه در بیت المال به عنوان ذخیره باقی گذاشته میشود . با اینصلحنامه معاویه در قید و بند شرایط و تعهداتی قرار گرفت که اگربدانها عمل میکرد ، قسمت عمده هدف حضرت تاءمین شده بود و درصورت تخلف که حضرت نیز نسبتبدان آگاه بود . خشم و انکار مردمرا به دنبال داشت .
مرحوم شیخ راضی میگوید : «رسایی و زبان دار بودن موادپنجگانه قرار داد به خوبی نشان میدهد که تنظیم کننده آن بهتصادف یا به طور پراکنده و جدا موضوعات را کنارهم نچیده بلکهبا تنظیم و انتخاب این مواد بهم پیوسته ، هدف و منظور خاصی راتعقیب میکرده و به علاوه کوشیده است که با در نظر گرفتننزدیکترین و عملیترین راهها هدف خود را تاءمین کند . یعنی حقشرعی خود را تثبیت و مقام خود و برادرش را حفظ نماید . امورخاندان پیامبر (ع) را تسهیل و جان آنان را محفوظ دارد .
امنیتشیعیان خود و پدرش را تضمین و یتیمان و بازماندگان آنانرا سامان بخشد و بدین وسیله ثبات وفای آنان را پاداشی داده وبه علاوه ایمان و یاری و اخلاص آنان را برای روزی که به وجودیارانی نیاز هست ، بیمه نماید . در این قرارداد ، حکومت را بهاین شرط به معاویه واگذار کرد که وی به سنت پیامبر (ص) و بهروش خلفای شایسته عمل کند و با این شرط معاویه را که وی بیش ازهرکسی با روحیه او وهم با عکسالعملش در برابر این شرط آشنا بود، در تنگنای مخالفتها و ضدیتها و دشمنیهایبیشمارقرار داد و درنتیجه پایه حکومت او را متزلزل ساخت …»
معاویه صریحا اعلام کرد که به هیچ یک از این مواد صلح نامهعمل نخواهد کرد و همه بندهای آن را زیر پا خواهد گذاشت . وی درسخنرانی خود در کوفه چنین گفت : «الا ان کل شیء اعطیته الحسنبن علی(ع)تحت قدمی هاتین لا افیبه . . .»
به این قول خود در مورد پایبند نبودن به صلحنامه متعهد ماندو آن را به اجرا در آورد .
راز صلح در گفتار خود حضرت
امام (ع) در موارد گوناگونی از راز صلح خود پرده برداشتهکه در اینجا به نقل سخنان آن حضرت میپردازیم :
۱- امروز شنیدهام که اشراف شما به سوی معاویه رفته و با اوبیعت کردهاند . همین برای من کافی استشما بودید که در جنگصفین پذیرفتن حکمیت را بر پدرم تحمیل کردید .»
۲- به خدا قسم اگر جنگ با معاویه را ادامه دهم ، مرا دستگیر وتسلیم معاویه خواهند کرد : «والله لوقاتلت معاویه لاخذوابعنقی حتی یدفعونی الیه مسلما»
۳- «انی راءیت هوی اعظم الناس فیالصلح و کرهوا الحرب فلماحب ان احملهم علی مایکرهون .»
۴- «والله انی سلمت الامر لانی لم اجد انصارا ولو وجدت انصارالقاتلته لیلی و نهاری حتی یحکم الله بیننا و بینکم . . .»
۵- «ما اردت بمصالحتی معاویه الا ان ادفع عنکم القتل عند ماراءیت تباطی اصحابیعن الحرب و نکولهم عن القتال .»
۶- «ولولا ما اتیت لما ترک من شیعتنا علی وجه الارض احد الاقتل .»
۷- خطاب به معاویه : «ترکت قتالک و هولی حلال لصلاح الامه…»
۸- در پاسخ کسی که حضرت را با واژه «مذل المومنین» خطابکرد ، فرمود : «ولکن معزالمومنین انی لما راءیتکم لیس بکمعلیهم قوه سلمت الامر لابقی انا و انتم بین اظهرکم . . .»
۹- «. . . فصالحتبقیاعلی شیعتنا خاصه من القتل فراءیت دفعهذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هوفی شاءن .»
۱۰- «اری اکثرکم قدنکل فی الحرب و فشل فی القتال و لست اریان احملکم علی ماتکرهون .»
۱۱- «. . . و ان معاویه ناز عنی حقا هولی دونه فنظرت لصلاحالامه و قطع الفتنه . . . فراءیت ان اسالم معاویه واضع الحرببینی و بینه .»
۱۲- «ولو وجدت اعوانا ماسلمت له الامر لانه محرم علیبنی امیه. . .»
۱۳- «. . . ولکنی اری غیر ماراءیتم وما اردت بما فعلت الاحقنالدماء فارضوا بقضاء الله و سلموا لامره و الزموا بیوتکم وامسکوا . . .»
۱۴- «. . . یا حجر . . . و انی لم افعل ما فعلت الاابقاءعلیکم . . .»
۱۵- «. . . واما ان یکون حقا هولی فقد ترکته اراده لصلاحالامه وحقن دمائها و ان ادری لعله فتنهلکم ومتاع الیحین . . .»
مقایسه شرایط امام حسن (ع) با امام حسین (ع)
گفته شد سیاست هر کدام از پیشوایان معصوم متناسب با شرایطزمان خود بوده است . در این بخش موارد تفاوت شرایط زمان امامحسن (ع) با شرایط زمان امام حسین (ع) مطرح خواهد شد .
شرایطی که تنها راه صحیح همان صلح و پذیرش آتش بس بود و شرایطیکه راهی غیر از جهاد و شهادت وجود نداشت . موارد تفاوت عبارتاست از :
۱- از جهت دوست و یاور ; که امام حسن (ع) دارای لشکری بودکه دو سوم آن از میدان گریخته و جبهه را دستخوش هرج ومرج ساختهبودند و همین عامل اصلی ناامیدی آن حضرت از پیروزی نظامی گردیدولی امام حسین (ع) دارای سپاهی بود که با همه کوچکی از لحاظاخلاص و فداکاری ممتازترین سپاهی بود که در طول تاریخ تشکلیافته ; آن حضرت در وصف سپاهش فرمود : «اصحابی باوفاتر ازاصحاب خود سراغ ندارم .»
گرچه تعداد اصحاب امام حسین (ع) بسیارکم بود ولی از انسجامخاصی برخوردار بود که این انسجام در لشکر امام حسن (ع) بههیچ وجه وجود نداشت .
۲- از جهت دشمن : دشمن امام حسن (ع) معاویه بودکه شخصهوشیار و تیزبین بود ولی دشمن امام حسین (ع) یزید بود کهشخصی کودن و احمق بود . معاویه خود را کاتب وحی و منصوب از طرفخلیفه دوم میدانست و نسبتبه اجرای دستورات دینی و جذب صحابهتظاهر میکرد . گذشته از اینکه در خصوص صلح ، خود را دلسوز وطرفدار صلح جلوه میداد اما یزید هیچ کدام از این ویژگیها رادارا نبود .
۳- امام حسن (ع) در مسند خلافت قرار داشت و کشته شدن آن حضرتبه عنوان خلیفه مسلمانان ، شکست مرکز خلافت را به دنبال داشت وبه همین جهت امیرالمومنین (ع) در مورد شرکت عمربن خطاب درجنگ با ایران آن را مطابق مصلحت ندید : «انک متی تسرالی هذاالعدو بنفسک …»
اما امام حسین (ع) این چنین نبود بلکه آن حضرت به عنوان یکفرد مستقل دستبه نهضت زده بود .
۴- ادامه جنگ از طرف امام مجتبی (ع) نتیجهای جز کشته شدنهزاران نفر از دو طرف و خستگی افراد و کستحضرت نداشت. اماامام حسین (ع) باهفتادو دو نفر که بیعتخود را از آنانبرداشته بود پا در میدان جهاد و مبارزه گذاشت.
مرحوم شهید مطهری میگوید : علاوه بر این تفاوتها باید عوامل دخیل در قیام امامحسین (ع)را نیز مورد توجه قرار داد که عبارتند از:
الف- در خواستبیعت از طرف یزید; که این موضوع در مورد امامحسن (ع) وجود نداشت.
ب- دعوت مردم کوفه و تمام بودن حجتبرامام سوم (ع) ; ولی درزمان امام حسن (ع) حجتبرکوفیان تمام شده بود.
ج- نهی از منکر یزید چه اینکه او به طور علنی دستورات اسلامیرا زیرپا میگذاشت ، ولی معاویه متعهد شده بود که به مقرراتاسلامی عمل کند . آیا میتوان برسر تعیین حاکم که امام مجتبی (ع)باشد یا معاویه جنگ را ادامه داد ؟ !
د- اگر امام حسن (ع) صلح را نمیپذیرفتبادیده محکومیتی بهاو نگاه میشد ، ولی با پذیرفتن صلح این معاویه بود که محکومتاریخ شد . پس در آن شرایط راهی جز پذیرفتن صلح وجود نداشت وبدین جهت آن صلح مورد تاءیید و امضای امام حسین (ع) نیز قرارگرفت و حضرتش حاضر به نقض آن پیمان نشد بلکه فرمود : «انا قدبایعنا و عاهدنا و لا سبیل الی نقض بیعتنا . . .»
و فرمود : «صدق ابومحمد (ع) فلیکن کل رجل منکم حلسا مناحلاس بیته مادام هذا الانسان حیا . . .»
کوتاه سخن اینکه : روش و رفتار سیاسی امام حسن (ع) صرف نظراز عصمت آن حضرت ، یک روش صحیح و مطلوبی بود ; بلکه روش دیگریجز صلح و پذیرفتن آتش بس در آن شرایط ، قابل قبول و عقلایینبوده است . این صلح زمینه ساز قیام عاشورا شد و قیام عاشوراقبل از آنکه حماسه حسینی باشد ، حماسه حسنی است . امام حسن (ع)که خود در میدان جنگ قهرمانی کم نظیربوده ، در صحنه صلح نیزقهرمانترین مصلح بود .
والسلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعتحیا .
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی سایت : راستچین